loading...

- من اینجام . آهای . صدای منو میشنوی . من اینجام .   زیر زمین تاریکی بود ؛ یه جای پرت توی یه نا کجاآباد . با گوشی زنم زنگ زدن اگه زنتو میخوای برو به این آدرس ؛ ...

بازدید : 279
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 1:44
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

- من اینجام . آهای . صدای منو میشنوی . من اینجام .

 

زیر زمین تاریکی بود ؛ یه جای پرت توی یه نا کجاآباد . با گوشی زنم زنگ زدن اگه زنتو میخوای برو به این آدرس ؛ منم با تمام وجود گاز ماشینو گرفتم و اومدم اینجا . حالا صدای زنم میومد ؛ اما نمیدیدمش . لعنتی کجایی ؟

 

- داد زدم کجایی ساره ؟ ساره ؟ 

- اینجام سیاوش . 

- کجایی ؟

ساره با گریه گفت : اینجام سیاوش بیا توروخدا .

دنبال صدا رو گرفتم و رفتم . نور گوشیم افتاد تو یه راه باریک و تاریک واردش که شدم یهو ساره رو دیدم وحشت کردم . درحالی دیدمش که سرش به یه طرف کج شده بود و از کنار لباش خون میومد . کبودی زیر چشماش جای حکایت مشت و ضربه‌های یه نامرد بود . لباس بالا تنه اش پاره شده بود طوری که لباس زیرش معلوم بود شلوار پاش نبود و .... خلاصه یه وضع اسف بار و وحشتناکی رو تجربه میکردم . رگ غیرتم زده بود بالا . جرات جلو رفتن هم نداشتم .

- چی شده ساره ؟

صدای گریه و اشکهای ساره با هم قاطی شده بود در عین حال معلوم بود نفسهای آخرشو میکشه . این یعنی خشم بیشتر ؛ کلافگی بیشتر ؛ درد بیشتر .

داد زدم چی شده ساره ؟ یه چیزی بگو لعنتی .

با خرخر و نفس آخر گفت : عماد ؛ عماد .

با چشمای گرد متعجب پرسیدم : عماد چی؟ 

- عماد بهم تجاوز کرد .

- چی ؟ عماد ؟ به تو ؟ به زن داداشش ؟

قبل اینکه تایید کنه نفس آخر رو کشید و چشماشو بست . 

 

درد وحشتناکی از وجودم اومد . برادر ناتنی من به زنم تجاوز کرده بود . به عشقم ؛ به ناموس خودش . داد زدم خدااااااا . 

اصلا مگه خدایی یود ؟ وقتی ساره داشت مورد تجاوز قرار میگرفت چند بار خدا رو صدا کرد ؟ پس کو ؟ کجاست این خدای قلابی ؟ مشت ساره که باز شد توش فندک زیپوی عمادو دیدم اصلی ترین مدرک قاتل بودنش . برش داشتمو گذاشتم تو جیبم .

 

بعد از بغل گرفتن سر زنم و بوسیدن و قربون صدقه رفتنش و گریه و آروم شدنم زنگ زذم 110 و ماجرا رو توضیح دادم که با گوشی ساره بهم زنگ زدن که بیا اینجا پول بده و ببرش . در واقع شرمم اومد بگم برادرم بهش تجاوز کرده و موضوع رو اخاذی و آدم ربایی جلوه دادم تا خودم عمادو بکشم ؛ چون فقط اینجوری بود که آروم میشدم .بعد از حضور و سوال و جواب پلیس اجازه دادن به خونه برم .

 

دنبال عماد بودم اما غیب شده بود ؛ اما مطئن بودم پرنده بشه بره آسمون ؛ ماهی بشه بره دریا ؛ دود بشه بره هوا ؛ بالاخره پیداش میکنم و میکشمش . سوم ساره که تموم شد رفتم جایی که ساره رو پیدا کرده بودم دقیقا همونجا . یه ساعتی نشستم و گریه کردم . نمیدونستم به حال خودم گریه کنم یا به حال ساره ؛ فقط میدونستم از پدرم متنفرم ؛ اگه اون پای بساطش خودشو خفه نمیکرد با افیون ؛ اونوقت مادرمم نمیرفت شوهر کنه و یه بچه پس بندازه که نتیجش بشه این عماد لات و اوباش . با خودم قول و قرار گذاشتم هر وقت دلم برای ساره تنگ شد بیام و اینجا آرامش بگیرم .

 

اومدم بیرون که دیدم عماد سرشو پایین انداخته و داره میاد اینجا . خون جلوی چشمامو گرفت . داد زدم : عماد .

عماد تا منو دید پا گذاشت به فرار منم دنبالش دویدم . جونشو برداشته بود و داشت فرار میکرد . داد زدم وایسا عوضی . وایسا حرومزاده . اصلا متوجه نبودم که دارم به مادر خودم فحش میدادم و بالاخره از پشت یه ضربه زدم بهش که افتاد پایین دست انداختم گلوشو گرفتم و خواستم خفش کنم ؛ اونم زورش کم نبود یکی زدم ؛ یکی خوردم باز هم تکرار . بزن که این آخرین زدناته پسر . این وسط عماد همش میگفت : میخواستم بهت بگم ولی نتونستم . واسه من جمله‌هاش مهم نبود فقط میزدم . دیگه طاقتم طاق شد . چاقویی که عماد بهم هدیه داده بودو در آوردم ؛ عماد یه نگاه به چاقو کرد و یه نگاه به من ... 

عماد گفت : داداش وایسا ... بخدا من کاری نکردم

- خفه شو عماد ... مرد باش نامرد ؛ به زن من تجاوز کردی ؛ به زن داداشت  ؛ به ناموس خودت تجاوز کردی خفه شو ...

عماد خشکش زد ؛ همزمان که به من نگاه میکرد گفت : من ؟ همین لحظه بهترین فرصت بود ؛ پس خدایی هست که اینو کشوند تا تاوانشو بده ... با تمام قدرتم چاقو رو فرو کردم تو شکمش .

داد زدم : این واسه ساره 

یکی دیگه با دوبرابر قدرت قبلی زدم .

داد زدم : اینم از طرف من واسه دل من .

عماد عقب عقب رفت دستش به شکمش بود ؛ دستشو اورد بالا و خون رو دید و رو زانوهاش افتاد . 

یه لبخند زد و گفت : من سیا ؟ من ؟ آدم به ناموس خودش تجاوز میکنه ؟ من سیا ؟

داد زدم : آره ؛ تو . مگه تو میفهمی‌ناموس چیه ؟

گوشیمو در آوردم که ازش فیلم بگیرم . از زجر کشیدنش ؛ از درداش ؛ از خون ریزیش که همیشه داشته باشمش و ببینم و خوشحال باشم انتقام خونم زنمو گرفتم . داشتم فیلم میگرفتم که شروع کرد به حرف زدن .

- ساره به من زنگ زد . گفت سیاوش رو گروگان گرفتن 400 میلیون پول میخوان . یه ضرب و تقسیم رفتم تو کله ام . دیدم من که پول ندارم ؛ اما یه جون دارم که باید واسه داداشم بدم . گفتم : آدرسو بفرست .

اومدم اینجا . ترسیدم ؛ ولی پای تو وسط بود . بچه که بودم آقام میگفت واسه سیا داداش نباش رفیقی باش که جونشو میده . اومدم رسیدم جلو این خراب شده . ساره اومد گفتم : سیا کو ؟ ساره گفت : سیا بهونه بود عزیزم . بهت گفته بودم که تو عشقمی‌. عماد ؛ خواهش میکنم یه بار ؛ توروخدا یه بار با من بخواب ؛ شاید شد . من بچه میخوام عماد . ببین همه چی حاضره . هیچکس مارو نمیبینه ؛ دور از شهریم و چشم همه .

فهمیدم ساره من رو به هوای تو کشونده به این مخروبه تا به خواستش بره . دفعه اولش نبود ؛ چند بار بعد ازدواجتون ازم درخواست هم خوابی کرد که هر بار گفتم نه ؛ بعد از اینکه فهمیده بود تو مشکل داری و بچه دار نمیشی بیشتر شد . چند بار بهش گفتم میخوام به تو بگم که کاش گفته بودم . چند بار به بهانه اینکه تو خونه داداشم بهش خبانت نمیکنم پیچوندمش . چند بار به خاطر اینکه تو شهر ممکنه کسی مارو ببینه . ولی به خدا سیا ؛ من بهش دست نزدم . حرفهای غیر قابل باورش منو عصبی تر کرد .

داد زدم : دروغ میگی ؛ به خدا دروغ میگی ؛ عوضی .

دیگه نتونستم اعصابمو کنترل کنم و با چاقو اونقدر بهش ضربه زدم که خسته شدم . دریای خون به راه افتاد . عماد با چشمای باز مرد . آره ؛ اینه ؛ انتقاممو گرفتم . کشتمش کسی که ناموسمو کشت . روی خاکها دراز کشیدم .گوشیم زنگ خورد . بلند شدم رفتم سمتش و برداشتمش ؛ نمیخواستم جواب بدم اما از آگاهی بود .

- الو سلام جناب سردمداری ... سرگرد شیانلو هستم از دایره تجسس ... قاتلین همسرتون دستگیر شدن ... دوتا جوون افغانی بودن که ظاهرا از دعوای همسر شما با مرد دیگه‌‌‌ای که محل رو ترک کرده سو استفاده کردن و متاسفانه بعد از ضرب و شتم بهشون تجاوز کردن ... ردشونو ...........

 

دیگه هیچی نمیشنیدم . برگشتم سمت عماد که دیدم یه چیزی کنارش برق میزنه  رفتم جلو و نزدیک شدم . یه فندک بود . یه فندک زیپو اصلی ترین مدرک قاتل نبودن عماد و فاحشه بودن زنم .

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 11
  • بازدید کننده امروز : 7
  • باردید دیروز : 11
  • بازدید کننده دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 29
  • بازدید سال : 249
  • بازدید کلی : 6453
  • کدهای اختصاصی