loading...

از خواب که پاشدم حساب کتاب کردم امروز از 3 جا پول میاد دستمون . یکی خودم از رضا گرگ حقوقمو میگیرم یکی نسرین دخترم از صابکارش پول میگیره و آخر سرم که قراره یاران...

بازدید : 260
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 19:08
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

از خواب که پاشدم حساب کتاب کردم امروز از 3 جا پول میاد دستمون . یکی خودم از رضا گرگ حقوقمو میگیرم یکی نسرین دخترم از صابکارش پول میگیره و آخر سرم که قراره یارانه بریزن . تا یاد یارانه افتادم از جام پاشدم یه نگاه به ساعت انداختم دیدم وای خدا ساعت ده صبح شده . شب کاری این بدیا رو داره تو یه تالار شب کار بودم و معمولا ساعت سه چهار صبح میومدم خونه . نکنه یارانمو نریختن یا اصلا ریخته باشن یکی برش داشته باشه . یا فاطمه زهرا اگه این چندرغازم بردارن که دیگه باید نون خشک بخوریم تا سر ماه بدو بدو و صورتمو شستم و رفتم یه تیکه نون گذاشتم دهنمو و رفتم اتاق عباس شوهرم دیدم خوابیده با خیال راحت رفتم بیرون . نه که فکر کنی عباس تن پروره نه پارسال همین موقع‌ها بود از داربست که افتاد پایین کارفرماش اونو رسوند بیمارستان . اولش گفت : چیزی نیست و بیمه تاوان میده همه چیزو ولی بعدش معلوم شد اصلا آقا بیمه نکرده ساختمونو ؛ یه هفت هشت ماهی گذشت چندباری راهی دادگاه ؛ پاسگاه شدیم ولی فایده نداشت ؛ خدا عالمه ولی فکر کنم یارو رشوه داده بود وگرنه که حق با ما بود . نهایتا اومد پول بیمارستان رو داد انگار داره صدقه میده .عباس هم ضربه شدیدی خورد اولش دکترها گفتن چهار پنج ماهه خوب میشه بعد ده ماه گفتن امیدی نیست . بگذریم آدم صبحشو با چیزای بد شروع نمیکنه خوبیش این بود که حداقل خونه مال خودمون بود و کرایه خونه نداشتیم . یاد سهیلا خانم اینا افتادم که چند روز پیش تو این سرمای زمستون صابخونه انداختشون بیرون یارو ازون شمرها بود .

با این فکرها رسیدم سر کوچه وای خدا عابربانک چقدر شلوغه انگار مردم از کرونا هم نمیترسن که اینقدر پشت هم وایسادن . یارو دو سه باری امتحان کرد و بعدشم گفت‌‌‌ای بابا مگه یارانه نریختن ؟ پس چرا تو حساب من نیومده یکی - - گفت : شاید یارانت قطع شده .

وای یا فاطمه زهرا یارانه مارو قطع نکرده باشن .

- مرده گفت : نه بابا چرا قطع کنن .

- یارو گفت : شاید درآمدت بالاست مشتی .

- دوباره جواب شنید : نه بابا درآمدمون کجا بوود آخه ؟

- یکی دیگه پرسید شغلت چیه ؟ من هیچی داداش مغازه طلافروشی دارم .

-‌‌‌ای بابا مارو سرکار گذاشتی مشتی برو یه جا دیگه امتحان کن .

یارو هم سرشو انداخت پایین و رفت سوار شاسی بلندش شد و رفت .

با استرس رفتم جلو و گفتم : آقا تورو خدا اگه میشه من ببینم یارانه منو ریختن یا نه ؟

- یکی گفت : آبجی نمیشه که اینجا همه صف بستن شما هم باید بمونی .

- گفتم : آقا توروخدا فقط میخوام ببینم ریختن یا نه ؟

- یکی دیگه جواب داد : نمیشه آبجی ما این بازیارو کهنه کردیم .

- گفتم : چرا نمیشه آخه ؟

- یارو گفت : میری جلو موجودیتو چک کنی پول بر میداری میری دستگاهم که موجودی نداره دوساعت باید ما اسیر بشیم بریم یه عابر دیگه .

با ناامیدی رفتم ته صف خدایی من نمیدونم ملت چرا از کرونا میترسن این آدمها که بیشتر ترس دارن . الهی کرونا بگیرید که دل یه زن بی کس رو شکستید .

کم کم تو فکر خودم بودم که نوبتم شد ؛ رفتم جلو و کارتو زدم و موجودی گرفتم ؛ از دیدن اینکه یارانه رو واریز کردن ذوق کردم و زدم صدو سی تومن از یارانه سه نفره مونو بردارم که دیدم دستگاه میگه موجودی دستگاه کم است خلاصه از همون صد وسی تومن زدم تا رسیدم به ده تومن بالاخره دستگاه یه ده تومنی تف کرد کف دستم . باید میرفتم یه عابر دیگه تا بقیه پولو بردارم والله به این مملکت که اعتباری نیست یهو دیدی همینم پرید .

خلاصه یه چند تا عابر دیگه رفتم و پول نداشت تا بالاخره پولو برداشتم ؛ هه اینا هنوز نفهمیدن با کی طرفن به من میگن زری پلنگ ؛ مادر نزاییده حقمو بخورن .

خلاصه داشتم میرفتم خونه که رضا گرگ زنگ زد و گفت : حقوقتو میدم دخترت بیاره امشبو استراحت کن تا فردا . حتما بازم میخواست اون رنیکه صیغه ایشو بیاره ؛ به من چه اصلا .

اینم از حقوقم . رسیدم خونه دیدم نسرین هم خونه هست .

- دختر تو این وقت روز خونه چیکار میکنی ؟

- هیچی بابا این دختره پتیاره هست شراره دوست دختر احمد .

- خو ؟

- گفت خوشم نمیاد دختر مختر پیشت کار کنه اونم منو انداخت بیرون .

-‌‌‌ای ذلیل بشه این دختره چقدر بهت گفتم این بی شرف رو خرش کن الهی کرونا بگیره که اینجوری تورو از نون خوردن انداخت .

- ولش کن حالا برو ببین بابا چی میخواد .

- زیرشو تمیز کردی

- وا مگه من کلفتتم ؟

- دختر باباته تورو کاشته الان باید به دردش بخوری دیگه چهار روز دیگه پا میشه از جاش نیازی بهت نداره .

- آره اون پا شد تو هم دیدی .

-‌‌‌ای زبونتو مار بزنه بده اون پولای بی صاحابو .

رفت و از کیفش 250 تومن آورد.

- این چیه ؟

- حقوق هفتگیته دیگه آقا رضا داد برات بیارم .

- وا ؟ خوب پس پول تو کو ؟

-‌‌‌ای بابا من جون بکنم تو بخوری عجب گیری افتادیما انگار باورت شده من نوکرتم .

- دختر بده من بعدا بهت میدم .

- از کجا میاری آخه ؟ همش وعده وعید بابا منم خسته شدم منم دل دارم بزار این ماه مال خودم باشه دیگه میدونی چندوقته میخوام یه لاک بخرم . همش پنج تومنه میترسم همش کم بیاد . الانم که بیکارم بزار بمونه واسه خودم دیگه .

صدای اوم اوم گفتن عباس باعث شد از جام پاشم در همون حالی که نسرینو نفرین میکردم رفتم سمت عباس

الهی کرونا بگیری الهی جز جیگر بزنی الهی ...

با بویی که از اتاق میومد ساکت شدم .

- اه کثافت بازم که ریدی آخه من چه گناهی کردم که اینجوری باید بدبخت باشم ؟

صدای در که اومد فهمیدم این تو بمیری ازون تو بمیری‌ها نیست نسرین رفت واسه ولخرجی .

در همون حالی که عباسو تمیز میکردم حساب کردم الان کلا موند 250 تومن و 130 تومن یارانه اونم که باید 180 تومن به صابر بقال بدم میمونه چقدر ؟ 200 تومن بازم خوبه تا یه جایی میرسه .

به عباس گفتم : بمون الان واست پوشک میارم که در زدن و رفتم درو باز کردم .

مامور گاز بود اومد و یه قبض دستم داد شد 170 تومن واسه اینکه بدن عباس گرم بمونه مجبور بودیم دوتا بخاریو یه سره روشن بزاریم . اون سری هم قبضو ندادیم اخطار قطع هم اومده بود قبضو گرفتم و فحش دادم به اونی که یارانه رو بنا کرد و رفتم پوشک بردارم . عباس بنده خدا کون لخت منتظر من بود که دیدم‌‌‌ای بابا پوشکشم تموم شده .

سریع چادر گذاشتم و رفتم از صابر بقال پوشک گرفتم 75 تومن حالا جنس معمولی بود . بدهیمم دادم و اومدم سریع خونه عباس بنده خدا نتونسته بود دووم بیاره و زیرشو شاشیده بود اومدم فحش بدم بهش دیدم یه قطره اشک از چشماش ریخت . یه لبخندی زدم و با گریه رفتم سمتش پوشکشو پوشوندمو لباسشم پوشوندم یه دستی به سرش کشیدم و رفتم یه چای براش بریزم . چای رو که میبردم حساب کردم 65 تومن کم دارم الان یعنی کل پولامم بدم باید یه هفته‌‌‌ای پیاده برم سرکار . دیدم بهترین راه قسطی کردن قبض گازه رفتم چای رو به عباس بدم ازینکه نمیتونست دهنشو کامل باز کنه و چای بخوره بغضم گرفت و نتونستم خودمو کنترل کنم و گریه کنون رفتم سمت آشپزخونه داشتم نشستم و سرمو گذاشتم رو زانوهام و گریه میکردم . ازون گریه‌ها که مسلمان نشنود کافر نبیند بعد چند لحظه که آروم شدم دیدم یه دستی اومد روی شونه‌هام سرمو بلند کردم نسرین بود دستشو دراز کرد و حقوقشو داد بهم لاک نخریده بود این توش خیلی حرف هستا بچه من یه لاک پنج تومنی رو نتونست یخره .

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 15
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 7
  • بازدید کننده امروز : 5
  • باردید دیروز : 11
  • بازدید کننده دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 21
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 245
  • بازدید کلی : 6449
  • کدهای اختصاصی